خلاصه داستان "تهران من، حراج" داستان مرضیه، دختری تنها را به تصویر میکشد که خانواده مذهبی و سنتی اش او را طرد کرده اند. دختری که رویای زندگی اش تئاتر و طراحی لباس است. او موهایش را تراشیده است. مرضیه به یک پارتی می رود و در آنجا با سامان آشنا می شود، سامان قول خارج شدن از کشور را به او می دهد. پس از انجام کارها برای خروج از کشور، زمان آزمایش گرفتن مشخص می شود که...
Marzieh is a young female actress living in Tehran. The authorities ban her theatre work and, like all young people in Iran, she is forced to lead a secret life in order to express herself artistically. At an underground rave, she meets Iranian born Saman, now an Australian citizen, who offers her a way out of her country and the possibility of living without fear.
نظرات و توضیحات شما
در این قسمت میتوانید نظر یا توضیح خود را در مورد فیلم بیان کنید.