«لارا» که خودش یتیم بوده است ، همراه همسرش سرپرستی یک پسر بی سرپرست را بر عهده می گیرند. او با خانواده اش در خانه‌ ای قدیمی که سابقا یتیم خانه بوده است ، زندگی می کند. پسرش «سایمن» می گوید که پنج دوست نامرئی دارد ، اما لارا فکر می کند که به خاطر قوه ی تخیلِ فعالش است که این حرفها را می زند. ماجرا زمانی جدی می شود که لارا پسربچه ای مرموز که ماسکی بر صورت دارد را می بیند و در همان زمان می فهمد سایمن ناپدید شده است. لارا حضور افرادی دیگر را نیز در خانه‌ اش احساس می کند و به همین منظور یک تیم فراروان شناس را به آنجا می آورد تا راز این خانه را برملا سازند و…

A woman brings her family back to her childhood home, which used to be an orphanage for handicapped children. Before long, her son starts to communicate with an invisible new friend.