خلاصه داستان : پسر جوانی به نام علی، سعید کنگرانی، که با خانوادهاش در محلههای حاشیهنشین تهران زندگی میکند پدر بیمارش، اسماعیل محمدی، را برای معالجه به بیمارستان بزرگی میبرد، نمیتواند پدرش را بستری کند و در پیادهرو کنار نردههای بیمارستان چند روزی را سپری میکنند تا این که با شخصی به نام سامری، عزتالله انتظامی، روبهرو میشوند،سامری دلال خون است و خون مستمندان و معتادان را ارزان میخرد و به بیمارستانها میفروشد ...
Ali and his father go from their poor neighborhood in the outskirts of the city to a hospital so that Ali's father can be treated for his sickness. However since they have no money, Ali starts to work for Dr. Sameri who deals in blood.
نظرات و توضیحات شما
در این قسمت میتوانید نظر یا توضیح خود را در مورد فیلم بیان کنید.